فخرالدین اسعد گرگانی

فخرالدین اسعد گرگانی

جهان را رنگ و شکل بی‌شمارست. – خرد را بافرینش کارزارست

فخرالدین اسعد گرگانی خالق ویس و رامین،  شاعر داستان‌سرای ایرانی بود که در نیمه نخست سده پنجم هجری و معاصر طغرل سلجوقی در گرگان دیده به جهان گشود.

فخرالدین اسعد گرگانی با علوم متداول عصر و با معانی فلسفی و کلامی نیز آشنا بود. همچنین در علم نجوم هم تبحر داشت و اصطلاح‌های علمی و نجوم را به خوبی می‌دانست

پس از فراگیری بسیاری از علوم در گرگان، عازم عراق و ری شد و در زمره شاعران دربار طغرل و ملکشاه سلجوقی درآمد

منظومه ویس و رامین از داستان های دوره اشکانیان محسوب می شد که فخرالدین اسعد گرگانی از شاعران بزرگ سبک خراسانی به بحر هزج آن را به نظم درآورده است. جریان شروع این کار توسط اسعد گرگانی از این قرار بود که اسعد گرگانی در فتح اصفهان با طغرل همراه شد و بعد از آنکه سلطان از اصفهان به قصد تصرف همدان خارج شد، وی به همدان نرفت و با عمید ابوالفتح مظفر نیشابوری حاکم اصفهان در آن شهر ماندگار شد. اقامت وی در اصفهان و همنشینی و گفت وگو با امیر ابوالفتح مظفر سبب شد که  داستان ویس و رامین را به نظم درآورد. در این منظومه اسعد گرگانی به شرح دلدادگی ۲ شاهزاده عاشق پرداخته که بیشتر اتفاقات داستانش در شمال ایران مرو، طبرستان و شکارگاه گرگان و ساری به وقوع پیوسته است.  در این اثر نویسنده اسامی شخصیت ها مانند موبد، ویسه، ویرو، شهرو و مکان های چون گرگان، ری، مرو و اصفهان را آورده و همچنین، شیوه عروسی و تأثیر ستارگان بر سرنوشت انسان ها را که از تعلقات فکری ایرانیان قبل از اسلام بود و بازتابی از باورها و فرهنگ اقوام کهن ایرانی را به تصویر می کشد می توان گواه و نشانۀ پای بندی سراینده این اثر به فرهنگ و اندیشۀ ایرانی دانست.

در ادامه بیت هایی از این کتاب را می‌خوانیم:

جهان را رنگ و شکل بی شمارست                       خرد را بافرینش کارزارست

زمانه بندها داند نهادن                                       که نتواند خرد آن را گشادن

نگر کاین دام طرفه چون نهادست                        که چونان خسروی دروی فتادست

هوا را در دلش چونان بیاراست                           که نازاده عروسی را همی خواست

خرد این راز را بر وی بگشاد                                که از مادر بلای وی همی راز

چو این دو نامور پیمان بکردند                            درستی را به هم سوگند خوردند

نگر چنین شگفت آمد ازیشان                            کجا بستند بر ناموده پیمان

زمانه دستبرد خویش بننود                                شگفتی بر شگفتی بر بیفرود

سرانجام این استاد داستان سرایی در تاریخ  ادبیات ایران در ۴۴۶ قمری دیده از جهان فروبست. تاکنون در گرگان برای پاسداشت این ستاره درخشان تاریخ و ادبیات، اقداماتی همچون ساخت سردیس و تندیس، نامگذاری یکی از میادین اصلی شهر،  اجرای نمایش در جشنواره تئاتر منطقه ای کشور و برگزاری همایش فخرالدین اسعد گرگانی به منظور شناخت صحیح ابعاد منظومه ماندگارش و معرفی بهتر این شاعر صورت گرفته است.